جدول جو
جدول جو

معنی بَحرِيّ - جستجوی لغت در جدول جو

بَحرِيّ
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

همسایگی، در حال انجام است، کناری
دیکشنری عربی به فارسی
انقلابی
دیکشنری عربی به فارسی
سنگلاخی، سنگی
دیکشنری عربی به فارسی
بی فایده، برهنه
دیکشنری عربی به فارسی
مد روز، مدرن
دیکشنری عربی به فارسی
ناخودآگاه، راهزنی، زیرزمینی، راهنماها
دیکشنری عربی به فارسی
پشمالو، مادرزادی
دیکشنری عربی به فارسی
جادویی، سحر و جادو
دیکشنری عربی به فارسی
جادوئی وار، سحر و جادو، جادویی
دیکشنری عربی به فارسی
گلی، صورتی، گلابی
دیکشنری عربی به فارسی
آوایی، ملودیک، آهنگین
دیکشنری عربی به فارسی
اساسی، رادیکال
دیکشنری عربی به فارسی
استعمارزدایی، آزاد کردن، راهنمایی، آزادسازی، آزادی
دیکشنری عربی به فارسی
دریانوردی وار، از طریق دریا
دیکشنری عربی به فارسی
سرد، پاپیروس
دیکشنری عربی به فارسی
بومی، صرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
ماورایی، سحر و جادو
دیکشنری عربی به فارسی
میانه، بشین
دیکشنری عربی به فارسی
شکمی، نشسته
دیکشنری عربی به فارسی
بصری، نوری
دیکشنری عربی به فارسی
انسانی، انسان
دیکشنری عربی به فارسی
گریه کنان، گریه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
باغبان، ناسپاس
دیکشنری عربی به فارسی
ممنوع، مسدود کردن
دیکشنری عربی به فارسی
منحصر به فرد، انحصاری
دیکشنری عربی به فارسی
پویانمایی، هم زدن
دیکشنری عربی به فارسی
گوشتخوار، گوشتی
دیکشنری عربی به فارسی