جدول جو
جدول جو

معنی آشورنده - جستجوی لغت در جدول جو

آشورنده
برهم زننده،، شوراننده
تصویری از آشورنده
تصویر آشورنده
فرهنگ فارسی عمید
آشورنده
(رَ دَ / دِ)
که بیاشورد
لغت نامه دهخدا
آشورنده
آنکه بیاشورد
تصویری از آشورنده
تصویر آشورنده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بشولنده
تصویر بشولنده
آشفته کننده، پریشان کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرورنده
تصویر پرورنده
تربیت کننده، پرورش دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشوریدن
تصویر آشوریدن
شورانیدن، درهم کردن، برهم زدن، زیر و رو کردن، درهم ریختن، آمیختن، سرشتن، آشوردن، آشردن، فاشورانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
یاد دهنده، تعلیم دهنده، یاد گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشامنده
تصویر آشامنده
کسی که نوشیدنی بیاشامد، نوشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشوبنده
تصویر آشوبنده
آشوب کننده، آشوبگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشورده
تصویر آشورده
درهم کرده، آشوریده، شورانیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آورنده
تصویر آورنده
کسی که چیزی با خود بیاورد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
شوینده. شست وشودهنده. (فرهنگ فارسی معین) ، تعمیددهنده. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) : به شما میگویم نیست در فرزندان آدمیان پیغمبر بزرگتر از یحیی شورنده. (ترجمه دیاتسارون ص 90). آمدند پیش عیسی و گفتند شورنده ما را پیش تو فرستاد. (ترجمه دیاتسارون ص 91)
پریشان شونده. منقلب، انقلاب کننده. شورش کننده، به هیجان آینده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
شورانیده. درهم کرده
لغت نامه دهخدا
(وَ رَ دَ / دِ)
آنکه آورد
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
نام جزیره ای در خلیج استراباد در امتداد میانکاله در عرض شمالی 36/54 و طول شرقی 53/35
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آشورده
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
که بیاشوبد
لغت نامه دهخدا
تصویری از شورانده
تصویر شورانده
متلاطم، بر انگیخته، دیوانه کردن، آمیخته، آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
پرورش دهنده پروراننده پروردگار تربیت کننده مربی معلم مودب، جمع پرورندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزارنده
تصویر آزارنده
موذی، موجع، مولم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشامنده
تصویر آشامنده
کسی که آب یا مایع دیگر آشامد نوشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژیرنده
تصویر آژیرنده
آگاهاننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوریدن
تصویر آشوریدن
آشوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغارنده
تصویر آغارنده
آنکه آغارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
آنکه بدیگری آموزد آنکه تعلیم دهد معلم، آنکه از دیگری آموزد متعلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورنده
تصویر شورنده
تعمید دهنده، شوینده، شست و شو دهنده، شورش کننده، انقلاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشورده
تصویر آشورده
شورانیده، درهم کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آورنده
تصویر آورنده
آنکه آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوبنده
تصویر آشوبنده
آنکه بیاشوبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوریده
تصویر آشوریده
شورانیده در هم کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورنده
تصویر شورنده
((رَ دِ))
شست وشو دهنده، تعمید دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشوریده
تصویر آشوریده
((دِ))
شورانیده، درهم کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژیرنده
تصویر آژیرنده
((رَ دِ))
آگاه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرورنده
تصویر پرورنده
مربی
فرهنگ واژه فارسی سره
آشوراده در انتهای شرقی شبه جزیره ی میانکاله واقع استفاصله
فرهنگ گویش مازندرانی