معنی آژیرنده
آژیرنده
((رَ دِ))
آگاه کننده
تصویر آژیرنده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آژیرنده
آژیرنده
آژیرنده
آگاهاننده
فرهنگ لغت هوشیار
آژیرنده
آژیرنده
آگاه کننده
فرهنگ فارسی عمید
آژیرنده
آژیرنده
آگاهاننده
لغت نامه دهخدا
آژیریده
آژیریده
آگاه کرده، آماده شده
فرهنگ فارسی عمید
آژیریده
آژیریده
آگاه کرده، مهیاشده
لغت نامه دهخدا
پذیرنده
پذیرنده
قابل، قبول کننده
فرهنگ لغت هوشیار
آویزنده
آویزنده
آنکه آویزد
فرهنگ لغت هوشیار
آگیشنده
آگیشنده
آویزنده چنگ در زننده پیچنده
فرهنگ لغت هوشیار
آلیزنده
آلیزنده
ستوری که جفتک زند جفتک زن جفته پران
فرهنگ لغت هوشیار