زمان بندی کردن، اندازه گیری زمان، برنامه ریزی کردن، برنامه، نقشه کشیدن، رقم زده است، تدوین استراتژی کردن، کامپایل کردن
زَمان بَندی کَردَن، اَندازِه گیری زَمان، بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه، نَقشِه کِشیدَن، رَقَم زَدِه اَست، تَدوین اِستِراتِژی کَردَن، کامپایل کردن