ترجمه prasować به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با prasować
pracować
- pracować
- زَحمَت دادَن، اَذیَّت کَردَن، عَمَل کَردَن، عَمَلگَرا، کار کَردَن، کار مِحوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
planować
- planować
- زَمان بَندی کَردَن، اَندازِه گیری زَمان، بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه، نَقشِه کِشیدَن، رَقَم زَدِه اَست، تَدوین اِستِراتِژی کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی