معنی tasować tasować جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید جا بِه جا کَردَن، پیچ و تاب، صَفحِه بازی کَردَن، صَفَحات را شُمارِه گُذاری کُنید دیکشنری لهستانی به فارسی