معنی marnować marnować افراط کردن، افراطی، ضایع کردن، زباله، هدر دادن، هدر رفت اِفراط کَردَن، اِفراطی، ضایِع کَردَن، زُبالِه، هَدَر دادَن، هَدَر رَفت دیکشنری لهستانی به فارسی