جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با czarować

oczarować

oczarować
جَذَبِه کَردَن، اِعتِیاد آوَر، جَذب کَردَن، مَسحور کَردَن، مَجار کَردَن، مُجاز اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی

smarować

smarować
چَرب کَردَن، چَرب بودَن، رُوغَن زَدَن، شُکوفِه دادَن، لَکِّه اَنداختَن، لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی