ترجمه panować به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با panować
planować
- planować
- زَمان بَندی کَردَن، اَندازِه گیری زَمان، بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه، نَقشِه کِشیدَن، رَقَم زَدِه اَست، تَدوین اِستِراتِژی کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی