جدول جو
جدول جو

معنی kutuliza - جستجوی لغت در جدول جو

kutuliza
آرام کردن، آرام باش، دلداری دادن، خاموش کردن، اطمینان دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دود دادن، دود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور اطمینان بخش، به روشی آرامش بخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آرام کردن، آرام باش، آرامش بخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مفید بودن، برای استفاده، اعمال کردن، مصرف کردن، استثمار کردن، مهار کردن، صرف کردن، استفاده کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مراقبت کردن، برای مراقبت از، تأمین کردن، توجّه کردن، پرستاری کردن، نگهداری کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رنجاندن، صدمه زدن، آزرده کردن، موذی، آسیب رساندن، تحمیل کردن، آسیب زدن، دردناک، زخم زننده، دردآور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کامل کردن، به پایان رساندن، تهی کردن، پایان دادن، نهایی کردن، تمام کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
درخشیدن، روشن کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خشمگین کردن، نفرت انگیز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وزیدن، دمیدن، پف کردن، فشاردادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عدم پرداخت، پرداخت نکردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
معتبر کردن، تجلیل کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اعمال کردن، استفاده می شود، استفاده شده، فرسوده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
برآورده کردن، برآورده کند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پریشان کردن، مختل کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انحراف داشتن، لغزش، سر خوردن، اسکی کردن، صاف، لغزنده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نظرسنجی کردن، پرسیدن، پرس و جو کردن، پرسشگر، بازجویی کردن، پرسش کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
منصرف کردن، تا او را آرام کند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور غیرقابل تسکین، به شکلی ناراحت کننده، به طور غیرقابل آرامش
دیکشنری سواحیلی به فارسی