kutumika kutumika اِعمال کَردَن، اِستِفادِه می شَوَد، اِستِفادِه شُدِه، فَرسودِه دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutuliza kutuliza آرام کَردَن، آرام باش، دِلداری دادَن، خاموش کَردَن، اِطمینان دادَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufunika kufunika کُلاه گُذاشتَن، بَرایِ پوشاندَن، پوشاندَن، اَبری کَردَن، پوشِش دادَن، دَر بَر گِرِفتَن، پوشِش دیکشنری سواحیلی به فارسی