جدول جو
جدول جو

معنی kusudia - جستجوی لغت در جدول جو

kusudia
قصد داشتن، قصد دارند
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جذب کننده، جالب، فریفتن، جذب کردن، جذّاب، جذّابیت، فریبندگی، مجار کردن، قانع کننده، دلربا، وسوسه انگیز، دلنشین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی تمرکز، غیر عمدی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مصمّم، او قصد داشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی میل، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بازگشتن، بازگشت، تکرار، عقب نشینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رنجیدن، جراحت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پریس کردن، بافتن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ممنوع کردن، جلوگیری کند، ممانعت کردن، مسدود کردن، بافر شدن، بازداشت کردن، محرّک، بازدارندگی، بازدارنده، مخالفت کردن، پیشگیری، مانع شدن، عایق بندی کردن، جلوگیری کردن، محدود کردن، تحریم کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
عطر زدن، بوییدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مفید بودن، برای استفاده، اعمال کردن، مصرف کردن، استثمار کردن، مهار کردن، صرف کردن، استفاده کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مقصد، در نظر گرفته شده است
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مالش دادن، مالیدن، پاک کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تکراری، تکرار کرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کمک کردن، برای کمک کردن، حمایت کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تعریف کردن، ستایش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شنیدن، برای شنیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
محدود کردن، جلوگیری کند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیش روی، جسارت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
هدف گذاری کردن، هدف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تکرار، تکرار کنید، حلقه زدن، تکرار کردن، تکرارپذیری، تکرارگرایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور غیر عمدی، ناخواسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی