ترجمه kuzuia به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
معنی kuzuia
- kuzuia
- ممنوع کردن، جلوگیری کند، ممانعت کردن، مسدود کردن، بافر شدن، بازداشت کردن، محرّک، بازدارندگی، بازدارنده، مخالفت کردن، پیشگیری، مانع شدن، عایق بندی کردن، جلوگیری کردن، محدود کردن، تحریم کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuzuia