ترجمه kusugua به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kusugua
kusumbua
- kusumbua
- آزاردَهَندِه، مُزاحِم، مُضطَرِب کَردَن، آزار دادَن، زَحمَت دادَن، آشُفتِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupungua
- kupungua
- کاهِش، کاهِش یابَد، اِنقِباض، کاهِش یابَندِه، کَم شُدَن، کاهِش یافتَن، لاغَر کَردَن، مُردِه، کوچَک شُدَن، فُروکِش کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupumua
- kupumua
- دَمیدَن، نَفَس کِشیدَن، تَنَفُّس، بازدَم، نَفَس زَنان، غُرِّش، اِستِنشاق کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی