جدول جو
جدول جو

معنی graven - جستجوی لغت در جدول جو

graven
تونل زدن، کندن، غار رفتن، حفر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صحبت کردن، صحبت کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
پرس و جو کردن، پرسیدن، پرسش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
حکّاکی کردن، برای ثبت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پوشیدن، حمل کنید، حمل کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
دور رفتن، یورتمه سواری
دیکشنری آلمانی به فارسی
حکّاکی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
موج دار کردن، امواج
دیکشنری هلندی به فارسی
رانده شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابه کردن، سرخ کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
بی شرم، گستاخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفراغ کردن، استفراغ
دیکشنری هلندی به فارسی
حمل کردن، پوشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
خش خش کردن، کرک، جویدن با صدا، خرد کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
آرزو کردن، هوس کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتماد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
سفر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دم کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
حفّاری کردن، کندن، از خاک درآوردن
دیکشنری هلندی به فارسی
دور رفتن، یورتمه سواری
دیکشنری هلندی به فارسی
دفن کردن، به خاک سپرده شد
دیکشنری هلندی به فارسی
چرا کردن، چرا
دیکشنری آلمانی به فارسی
تونل زدن، حفّاری، حفر کردن، غار رفتن، کندن
دیکشنری آلمانی به فارسی
حکّاکی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ترسو، کریون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرا کردن، چرا
دیکشنری هلندی به فارسی
جدّی، شدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مالیات گرفتن، مالیات
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
جدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
جدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
جدّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
خاکی، وحشت، وحشتناکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
دانه های سخت، سنگریزه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پرس و جو کردن، سؤالات، پرسش کردن، پرسیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
سرسبز، سبز
دیکشنری هلندی به فارسی