معنی opgraven
opgraven
حفّاری کردن، کندن، از خاک درآوردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با opgraven
opgraving
opgraving
حَفّاری
دیکشنری هلندی به فارسی
begraven
begraven
دَفن کَردَن، بِه خاک سِپُردِه شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
upgraden
upgraden
اِرتِقا دادَن، اِرتِقا دَهید
دیکشنری هلندی به فارسی
opgeven
opgeven
رَها کَردَن، گُزارِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
graven
graven
تونِل زَدَن، کَندَن، غار رَفتَن، حَفر کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی