معنی dragen
dragen
حمل کردن، پوشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با dragen
fragen
fragen
پُرس و جو کَردَن، سُؤالات، پُرسِش کَردَن، پُرسیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
vragen
vragen
پُرس و جو کَردَن، پُرسیدَن، پُرسِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
tragen
tragen
پوشیدَن، حَمل کُنید، حَمل کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
drogen
drogen
خُشک کَردَن، خُشک
دیکشنری هلندی به فارسی
draven
draven
دور رَفتَن، یورتمِه سَواری
دیکشنری هلندی به فارسی
Grauen
Grauen
خاکی، وَحشَت، وَحشَتناکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
grasen
grasen
چِرا کَردَن، چَرا
دیکشنری آلمانی به فارسی
graben
graben
تونِل زَدَن، حَفّاری، حَفر کَردَن، غار رَفتَن، کَندَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
origen
origen
آغاز، مَنشَاء
دیکشنری اسپانیایی به فارسی