- گاباره
- گواره
غار، شکاف معمولاً وسیع و عمیق در زیر زمین یا داخل کوه که در اثر انحلال مواد داخلی آن یا حرکات پوستۀ زمین به وجود می آید، مغار، دهار، مغاره
معنی گاباره - جستجوی لغت در جدول جو
- گاباره ((رِ))
- گله گاو، غار، شکاف. گاپاره نیز به این معنی است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گلۀ گاو، گواره، گاواره، کوپاره
گلۀ گاو، گواره، گوباره، کوپاره
میخانه
گوبان: جرجیر عابدار هیچ میگویید که من فرزند فلان گاوباره ام، گله گاو گوباره
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
مکانی تفریحی که در آن برنامه های رقص و موسیقی برای مشتریان اجرا می شود
آواران، مردم آوار
آناکوندا
آکومولاتور، خازن
در خصوص، در مورد، در رابطه، راجع به، درمورد، در باب
کشت و زرع کشاورزی حرث، (توسعا) مزرع مزرعه
پاخار
درباب. در خصوص راجع به: من درباره تو مضایقه ندارم. توضیح لازم الاضافه است. در خصوص، ار بابت
اتفاقا
پارسی تازی گشته پلپل
حجره ای که بالای حجره دیگر باشد بالا خانه
باز، ایضاً، دگربار
زن فاحشه و بدکار
گولی، سستی، کندی
زن دوست
پشت پائی، مخنث
پرکردن و انباشتن مخزن، قوه برق
سنگه چیزی سنگین که در کرجی برای برابر نگاهداشتن آن بر آب به کار برند
بدکاره، فاحشه، قحبه، روسپی
بی بهره، خسیس، فرومایه، زر قلب، ناسره
آنچه به کار نیاید، بیکاره، از کارافتاده، بی فایده
تختخوابی که کودک را روی آن می خوابانند و تکان می دهند
دو دفعه، دو مرتبه، مکرر، کاری که برای بار دوم صورت گیرد
دستگاهی که انرژی برق برای مواقع لزوم در آن ذخیره می شود، آکومولاتور، خازن
سنگ یا چیز دیگر که با آن چرک پاشنۀ پا را پاک کنند، سنگ پا