معنی درباره

درباره: درباب. در خصوص راجع به: من درباره تو مضایقه ندارم. توضیح لازم الاضافه است. در خصوص، ار بابت

فرهنگ لغت هوشیار

درباره: در باب. در خصوص. (آنندراج). در حق. برای. از بابت. به ملاحظۀ. راجع به

لغت نامه دهخدا

فرهنگ واژه مترادف متضاد

فرهنگ واژه فارسی سره

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ لغت هوشیار

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری اردو به فارسی

برباره: بربار. (انجمن آرا) (برهان). حجره ای بر بالای حجره ای دیگر. (شرفنامۀ منیری) (انجمن آرا) (برهان). فروار. بربار و بالاخانه و حجرۀ بالای حجره. (ناظم الاطباء). رجوع به بربار شود.

لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با درباره