- کھیلنا
- دستکاری کردن، بازی کردن، سرگرم کردن، به بازی کردن، ورزش کردن
معنی کھیلنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما


طبیعت، برای مثال همه آزادگی و همت تو / قهر کرده ست مر کیانا را (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۲) ، هر یک از عناصر چهارگانه
میوۀ خوراکی گیاهی خزنده با گل های زرد رنگ که بیشتر در هند می روید
سریانی سرشت طبیعت: همه آزادگی همت تو قهر کرده است مر کیانا را. (خسروی) توضیح در فرهنگها بمعنی طبایع گرفته اند
کهیانه سریانی تازی گشته گل سد برگ، جادو کش (فاوانیا) از گیاهان عودالطلیب
کهیانه سریانی تازی گشته گل سد برگ، جادو کش (فاوانیا) از گیاهان کهیله هندی دارچین ختایی از گیاهان
محصور کردن، را احاطه کنند، احاطه کردن
سست، شل
فشردن، خرد کردن
از دست دادن
جستجو کردن، برای پیدا کردن
کشیدن
پرچم زدن، سوراخ کردن
باز کردن، برای باز کردن، خشمگین شدن، باز کردن قفل، باز کردن بسته بندی، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
شکوفه دادن، باز کردن
پراکنده کردن، پراکنده شدن، به هم ریختن
ربودن، از بین بردن
سنگین کردن، تاب خوردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن
آزار دادن، اذیّت کردن
گسترش دادن، برای گسترش، چرخاندن، پراکنده کردن، پخش کردن، تکثیر کردن
منتشر شدن، گسترده شدن، کشیده شدن
نفخ کردن، شکوفا شدن، رونق یافتن، گل دادن، تورّم ایجاد کردن
سرخوردن، لیز خوردن، صاف، لغزنده
ارسال کردن، برای ارسال، فرستادن، کشتی فرستادن
فراموشی، فراموش کردن
زدن، هل دادن، تحریک کردن
تونل زدن، کندن، خراشیدن، حفر کردن، گودال کندن
به صورت مثلّثی پر کردن، کشیدن