جدول جو
جدول جو

معنی کیلکا

کیلکا((کِ))
ماهی کوچک خوراکی از تیره شک ماهیان
تصویری از کیلکا
تصویر کیلکا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کیلکا

کیلکان

کیلکان
سرخس را گویند که گونه ای از آن بنام سرخس نر در مازندران فراوان است و عصاره آنرا جهت دفع کرم کدو (کدو دانه) بکار میبرند
فرهنگ لغت هوشیار

کیاکا

کیاکا
نام محلی کنارراه قزوین و همدان میان سیراب و جامیشلو واقع در 306 هزارگزی تهران، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

کیلکه

کیلکه
کیلجه. (المعرب جوالیقی ص 292). رجوع به کیلجه شود
لغت نامه دهخدا

کیلکان

کیلکان
چوبی باشد سیاه رنگ و در ساحل دریای خزر یابند که دریای گیلان است، و آن دو قسم می باشد، نر و ماده، و به جهت دفع کدودانه و امراض دیگر نافع است. (برهان) (آنندراج). سرخس را گویند که گونه ای از آن به نام سرخس نر در مازندران فراوان است و عصارۀ آن را جهت دفع کرم کدو (کدودانه) به کار می برند. (فرهنگ فارسی معین) ، نوعی از گندنا هم هست. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوعی از کراث است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیلکا

پیلکا
کوزه ی گلی کوچک که معمولا از آن به عنوان ظرف لبنیات استفاده.، پیاله ی گلی، کوزه ی کوچک، کوزه ی کوچک، پیاله
فرهنگ گویش مازندرانی