جدول جو
جدول جو

معنی کوتار - جستجوی لغت در جدول جو

کوتار
کوچۀ تنگ و سرپوشیده، ساباط، دالان
تصویری از کوتار
تصویر کوتار
فرهنگ فارسی عمید
کوتار
کوچه ای را گویند که بالای آن را پوشیده باشند، (برهان)، کوچۀ سرپوشیده را گویند و اصل در آن کوی تار بوده یعنی کوچۀ تاریک، (آنندراج)، ساباط و کوچه بازاری که روی آن را پوشانده باشند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کوتار
کوچه و بازاری که روی آن سر پوشیده باشد
تصویری از کوتار
تصویر کوتار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دوتار
تصویر دوتار
نوعی ساز سیمی که میان بعضی طوایف متداول است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولار
تصویر کولار
کوله خس، گیاهی چندساله با برگ های بیضی نوک تیز و گل های کوچک سبز رنگ که ساقۀ زیرزمینی و ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، جز، جیز، چوشت، کول، کول کیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کومار
تصویر کومار
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفتار
تصویر کفتار
پستانداری گوشت خوار شبیه سگ که دست هایش از پاها بلندتر است و معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، عرجا، ضبع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوتار
تصویر اوتار
وترها، زه کمان ها، جمع واژۀ وتر
وترها، فرد ها، طاق ها، تنهایان، در فقه نمازهایی که فقط یک رکعت دارد، جمع واژۀ وتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
کوچک، کم استمرار، کم ارتفاع، مقابل بلند، کسی یا چیزی که بلندیش از نوع خود او کمتر باشد، مختصر، اندک، کم
کوتاه آمدن: کنایه از کوتاه شدن، به کوتاهی پرداختن، خودداری از دنبال کردن نزاع و مرافعه
کوتاه کردن: از درازی و بلندی چیزی کم کردن، مختصر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشتار
تصویر کشتار
کشتن، بسیار کشتن، قتل عام، کشتن گاو و گوسفند در کشتارگاه، ذبح
فرهنگ فارسی عمید
جمع وتر، پارسی تازی شده تارها، تارهای سازی، رودهای کمان جمع وتر تارها زهها، تارهای ساز زههای ساز که بناخن یا زخمه نوازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفتار
تصویر کفتار
جانوری است صحرائی و درنده شبیه سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتار
تصویر کشتار
بسیار کشتن، قلع و قمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
قصیر و کم طول، نقیص بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتال
تصویر کوتال
مغولی کتل بنگرید به کتل اسب سواری
فرهنگ لغت هوشیار
ماده ای سمی دارای ترکیب شیمیایی درهم و متفاوت که بومیان آمریکای جنوبی آنرا برای زهر آلود ساختن نوک نیزه صید حیوانات بکار میبرند. این ماده از گیاهان مختلف خصوصا گونه های مختلف جوالقی و گیاهان تیره کبابه و تیره عشقه ها و غیره استخراج میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتال
تصویر کوتال
اسب سواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوپار
تصویر کوپار
گله گاو و گوسفند. کوپاره هم گفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
قصیر، کم طول، کوچک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کشتار
تصویر کشتار
((کُ))
ذبح، قتل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفتار
تصویر کفتار
((کَ))
جانوری است درنده و مرده خوار و قوی جثه شبیه سگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کشتار
تصویر کشتار
قتل عام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
Brief, Short
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
bref, court
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
singkat, pendek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
संक्षिप्त , छोटा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
kort
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
breve, corto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
короткий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
breve, corto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
короткий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
krótki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
kurz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
breve, curto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوتاه
تصویر کوتاه
짧은
دیکشنری فارسی به کره ای