کوتاه کوتاه کوچک، کم استمرار، کم ارتفاع، مقابلِ بلند، کسی یا چیزی که بلندیش از نوع خود او کمتر باشد، مختصر، اندک، کمکوتاه آمدن: کنایه از کوتاه شدن، به کوتاهی پرداختن، خودداری از دنبال کردن نزاع و مرافعهکوتاه کردن: از درازی و بلندی چیزی کم کردن، مختصر کردن فرهنگ فارسی عمید