جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کوتال

کوتال

کوتال
اسب سواری، کوتل، کتل، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به کوتل و کتل شود
لغت نامه دهخدا

کوتاه

کوتاه
کوچک، کم استمرار، کم ارتفاع، مقابلِ بلند، کسی یا چیزی که بلندیش از نوع خود او کمتر باشد، مختصر، اندک، کم
کوتاه آمدن: کنایه از کوتاه شدن، به کوتاهی پرداختن، خودداری از دنبال کردن نزاع و مرافعه
کوتاه کردن: از درازی و بلندی چیزی کم کردن، مختصر کردن
کوتاه
فرهنگ فارسی عمید

کوپال

کوپال
گُرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، گُرزِه، دَبوس، لَخت، چُماق، سَرپاش، سَرکوبِه، عَمود، مِقمَعِه، برای مِثال نمایم به گیتی یکی دستبرد / که گردد ز کوپال من کوه خرد (نظامی۵ - ۹۲۳)، کنایه از گردن ستبر و بر و بازوی قوی
کوپال
فرهنگ فارسی عمید

کوبال

کوبال
کوپال، گُرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، گُرزِه، دَبوس، لَخت، چُماق، سَرپاش، سَرکوبِه، عَمود، مِقمَعِه، گردن ستبر و بر و بازوی قوی
کوبال
فرهنگ فارسی عمید

کوپال

کوپال
گرز آهنین عمود: وز و باد بر سام نیرم درود خداوند شمشیر و کوپال و خود
فرهنگ لغت هوشیار