جدول جو
جدول جو

معنی چیدمان - جستجوی لغت در جدول جو

چیدمان
دکوراسیون، ترتیب
تصویری از چیدمان
تصویر چیدمان
فرهنگ واژه فارسی سره
چیدمان
چینش، دکوراسیون
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندمان
تصویر اندمان
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر طوس سردار ایرانی و از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رادمان
تصویر رادمان
(پسرانه)
دارمان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
(پسرانه)
خوشحال، مسرور، نام برادر شیرویه، پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چیدمان صحنه
تصویر چیدمان صحنه
میزان سن (Mise-en-scène) در سینما به معنای `چیدمان صحنه` یا `چیدمان دوربین` است. این اصطلاح فرانسوی شامل تمامی عوامل بصری و فضایی است که در یک صحنه سینمایی حضور دارند و نقش مهمی در ایجاد احساسات، مفهوم، و تجربه بصری برای تماشاگران دارند. به طور کلی، میزان سن شامل عواملی نظیر:
1. تنظیم : ترتیب و موقعیت اجسام، اشخاص، و عناصر دیگر در صحنه.
2. روشنایی : نورپردازی و استفاده از نور برای ایجاد افکت ها و تأثیرات بصری.
3. کاست : انتخاب و طراحی لباس ها و لوازم جلوه ای که بازیگران به بدن می پوشانند.
4. لباس : سبک و نوع لباس هایی که بازیگران در صحنه می پوشند.
5. آرایش و چهره پردازی : طراحی و آماده سازی صورت و موی بازیگران.
این عوامل همگی به همراه تصمیم گیری های کارگردان درباره زاویه دوربین، حرکت دوربین، و استفاده از زوم و فوکوس، به شکل نهایی تصویر و تجربه سینمایی که تماشاگران تجربه می کنند، تأثیرگذار هستند.
عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران و حرکت دوربین. در میزانسن، نسبت بازیگرها به یکدیگر، نسب دوربین به صحنه و بازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای و خلاق قرار می گیرد و آنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد. به تعبیر منتقدان، میزانسن تصرف در فضای محسوس و مادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است. واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از چیدمان دوربین
تصویر چیدمان دوربین
میزان سن (Mise-en-scène) در سینما به معنای `چیدمان صحنه` یا `چیدمان دوربین` است. این اصطلاح فرانسوی شامل تمامی عوامل بصری و فضایی است که در یک صحنه سینمایی حضور دارند و نقش مهمی در ایجاد احساسات، مفهوم، و تجربه بصری برای تماشاگران دارند. به طور کلی، میزان سن شامل عواملی نظیر:
1. تنظیم : ترتیب و موقعیت اجسام، اشخاص، و عناصر دیگر در صحنه.
2. روشنایی : نورپردازی و استفاده از نور برای ایجاد افکت ها و تأثیرات بصری.
3. کاست : انتخاب و طراحی لباس ها و لوازم جلوه ای که بازیگران به بدن می پوشانند.
4. لباس : سبک و نوع لباس هایی که بازیگران در صحنه می پوشند.
5. آرایش و چهره پردازی : طراحی و آماده سازی صورت و موی بازیگران.
این عوامل همگی به همراه تصمیم گیری های کارگردان درباره زاویه دوربین، حرکت دوربین، و استفاده از زوم و فوکوس، به شکل نهایی تصویر و تجربه سینمایی که تماشاگران تجربه می کنند، تأثیرگذار هستند.
عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران و حرکت دوربین. در میزانسن، نسبت بازیگرها به یکدیگر، نسب دوربین به صحنه و بازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای و خلاق قرار می گیرد و آنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد. به تعبیر منتقدان، میزانسن تصرف در فضای محسوس و مادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است. واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از شیرمان
تصویر شیرمان
مانند شیر، کنایه از دلیر، پردل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیرمان
تصویر سیرمان
یاقوت سرخ، حریر منقش، بهرمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
شاد و خوشحال، خوش و خرم، با شادی و خوشحالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
مهمان، مهمان ناخوانده، طفیلی، برای مثال دل دستگاه توست به دست جهان مده / کاین گنج خانه را ندهد کس به ایرمان (خاقانی - ۳۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریسمان
تصویر ریسمان
رشتۀ بلند کلفتی که از پشم یا پنبه تابیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
ریدن. تغوط.
- ریدمان کردن، در زبان بی ادب عامیانه، شکم راندن. (یادداشت مؤلف).
- ، کاری را خراب و نابسامان کردن
لغت نامه دهخدا
شخصی را گویند که برجای بلند مانند سر کوه و بالای کشتی نشیند و هر چه از دور بیند خبر دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
خوشوقت، خرم، شادمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرمان
تصویر سیرمان
یاقوت سرخ، حریر منقش و ملون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
مهمان میهمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتمان
تصویر ایتمان
استوار داشتن امین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریسمان
تصویر ریسمان
نخ تابیده از چند نخ مانند طناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
سلاله، نسل، طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
ماموری که بالای دیدگاه ایستد و هر چه از دور بیند بمافوق خبر دهد، نگاهبانان قراول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیدجان
تصویر دیدجان
شتر بارکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدرمان
تصویر بیدرمان
بیچاره غیر قابل علاج. بیدرمانی عدم قابلیت علاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیگمان
تصویر بیگمان
آنکه شک ندارد کسی که سوء ظن ندارد، بدون شک یقینا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیدمان
تصویر نیدمان
خوبرگ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریدمان
تصویر ریدمان
((دِ))
ریدن، مدفوع، انجام کاری یا گفتن چیزی از روی ناشی گری که باعث خرابی شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
وخشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیگمان
تصویر بیگمان
مسلم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
مسرور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مردمان
تصویر مردمان
اهالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیدگان
تصویر دیدگان
انظار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
فامیل، سلسله، سلسه، نسل، سلسله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ریسمان
تصویر ریسمان
طناب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
روحانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیدمان
تصویر دیدمان
تیوری
فرهنگ واژه فارسی سره