چشمیزک، دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چشملان، تشن، حسب السودان، تشمیزج، چشمک، چشام، چشوم، چشخام، چاکشی، خاکشو، چاکسی
چَشمیزَک، دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چَشمَلان، تَشَن، حسب السودان، تَشمیزَج، چَشمَک، چَشام، چَشوم، چَشخام، چاکشی، خاکشو، چاکسی
وسیله ای کوچک برای بریدن و تراشیدن که دارای دسته و تیغۀ تیز است و گاهی تیغۀ آن تا می شود و لبه اش در دسته فرو می رود چاقو انداختن: با چاقو زخمی کردن، چاقو زدن چاقو خوردن: مورد اصابت چاقو قرار گرفتن چاقو زدن: با چاقو زخمی کردن چاقو کشیدن: تهدید کردن با چاقو هنگام نزاع چاقوی ضامن دار: نوعی چاقو با دکمه یا فنر که با فشار دادن آن تیغۀ چاقو از دسته خارج می شود
وسیله ای کوچک برای بریدن و تراشیدن که دارای دسته و تیغۀ تیز است و گاهی تیغۀ آن تا می شود و لبه اش در دسته فرو می رود چاقو انداختن: با چاقو زخمی کردن، چاقو زدن چاقو خوردن: مورد اصابت چاقو قرار گرفتن چاقو زدن: با چاقو زخمی کردن چاقو کشیدن: تهدید کردن با چاقو هنگام نزاع چاقوی ضامن دار: نوعی چاقو با دکمه یا فنر که با فشار دادن آن تیغۀ چاقو از دسته خارج می شود
چاووش، برای مثال ز دل دادن چاوشان دلیر / دلاور شده گور بر جنگ شیر (نظامی۵ - ۸۰۱)، نفیر چاوشان ز «دور شو، دور» / ز گیتی چشم بد را کرده مهجور (نظامی۲ - ۲۵۴)
چاووش، برای مِثال ز دل دادن چاوشان دلیر / دلاور شده گور بر جنگ شیر (نظامی۵ - ۸۰۱)، نفیر چاوشان ز «دور شو، دور» / ز گیتی چشم بد را کرده مهجور (نظامی۲ - ۲۵۴)
اول روز، ساعتی از آفتاب گذشته، برای مثال از پس هر شامگهی چاشتی ست / آخر برداشت فروداشتی ست (نظامی۱ - ۶۳)، ظلمتی را کآفتابش برنداشت / از دم ما گردد آن ظلمت چو چاشت (مولوی - ۱۱۳) غذایی که قبل از ظهر می خورند، برای مثال صبح تو شام گشت و فلک بر تو چاشت خورد / تو غمروار در هوس شام و چاشتی (خاقانی - ۶۸۰)
اول روز، ساعتی از آفتاب گذشته، برای مِثال از پس هر شامگهی چاشتی ست / آخر برداشت فروداشتی ست (نظامی۱ - ۶۳)، ظلمتی را کآفتابش برنداشت / از دم ما گردد آن ظلمت چو چاشت (مولوی - ۱۱۳) غذایی که قبل از ظهر می خورند، برای مِثال صبح تو شام گشت و فلک بر تو چاشت خورد / تو غمروار در هوس شام و چاشتی (خاقانی - ۶۸۰)
مارمولک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، ماتورنگ، کربش، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کرباشو، کلباسو
مارمولَک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دُمِ بلند که قادرند دُم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چَلپاسه، کَرباسه، ماتورَنگ، کَربَش، کَربَشه، کَرفَش، کَرپوک، کَرباشه، کَرباشو، کَلباسو
خمیری که از آهک و خاکستر درست می کردند و در ساختمان ها خصوصاً در حوض ها، آب انبارها و گرمابه ها برای بند کشی به کار می رفته، ساروج، ساخن، صاروج، صهروج
خمیری که از آهک و خاکستر درست می کردند و در ساختمان ها خصوصاً در حوض ها، آب انبارها و گرمابه ها برای بند کشی به کار می رفته، ساروج، ساخِن، صاروج، صَهروج
دراصطلاح محلی دهات کرمان پدرجد را گویند و ’بابو’ جد را و در لهجۀ عامه به صورت بابو و باشو گفته می شود، جای پاکیزه، - آدم باصفا، آنکه درونی پاک و ظاهر و باطن یکی و عقیدۀ خالص دارد، با حقیقت، پاک ضمیر، پاکدل خوش نیت: و لیکن تو آن میشمر پارسا که باطن چو ظاهر ورا باصفاست، ناصرخسرو، مردی نورانی قوی باصفا مرا پیش آمد، (انیس الطالبین ص 158)، ، خوش آیند، خوشنما، (ناظم الاطباء)، و رجوع به صفا شود چلپاسه، (برهان) (فرهنگ جهانگیری)، رشیدی گوید در جهانگیری به معنی چلپاسه آورده و ظاهراً کرباشو است نه باشو، (فرهنگ رشیدی)، رجوع به کرپاسو و کرباشو شود
دراصطلاح محلی دهات کرمان پدرجد را گویند و ’بابو’ جد را و در لهجۀ عامه به صورت بابو و باشو گفته می شود، جای پاکیزه، - آدم باصفا، آنکه درونی پاک و ظاهر و باطن یکی و عقیدۀ خالص دارد، با حقیقت، پاک ضمیر، پاکدل خوش نیت: و لیکن تو آن میشمر پارسا که باطن چو ظاهر ورا باصفاست، ناصرخسرو، مردی نورانی قوی باصفا مرا پیش آمد، (انیس الطالبین ص 158)، ، خوش آیند، خوشنما، (ناظم الاطباء)، و رجوع به صفا شود چلپاسه، (برهان) (فرهنگ جهانگیری)، رشیدی گوید در جهانگیری به معنی چلپاسه آورده و ظاهراً کرباشو است نه باشو، (فرهنگ رشیدی)، رجوع به کرپاسو و کرباشو شود
کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقیه مستراح است منی چاهکن. توضیح این کلمه را نباید با (چاهجو) که آن نیزبهمین معنی است خلط کرد. در مشهد مقنی های دوره گرد را (چخو) گویند
کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقیه مستراح است منی چاهکن. توضیح این کلمه را نباید با (چاهجو) که آن نیزبهمین معنی است خلط کرد. در مشهد مقنی های دوره گرد را (چخو) گویند
فرانسوی کادچک چکیده چوب کاد نام ماده تانن داری است که از درخت کاد استخراج میشود و در پزشکی و صنعت و چرمسازی مورد استعمال دارد. این ماده که در دباغی از آن زیاد استفاده میکنند از چوب درخت کاد تهیه میشود بدین طریق که چوب درخت کاد را بصورت قطعاتی بریده با قدری آب در ظروف گلی میپزند تا حدی که مایع درون ظرف بنصف تقلیل یابد. بعد مایع درون ظرف را خارج کرده و تصفیه و تبخیر مینمایند تا بصورت عصاره در آید. عصاره حاصل را بر روی قطعات حصیر میگسترند و در معرض گرمای خورشید قرار میدهند تا خشک گردد. بهترین نوع کاشو در پگو (بیرمانی انگلیس) و بنگال تهیه میشود. رنگ قطعات کاشو که ببازار عرضه میشود قهوه یی مایل بسیاه است ولی اگر شکسته شوند درون آنها قرمز رنگ است. کاشو بدون ذوب شدن میسوزد و در هنگام سوختن شعله ای از آن ظاهر نمیگردد و پس از سوختن نیز خاکستر سفید رنگی بر جای میگذارد. کاشو بدون پوست ولی طعم آن ابتدا تند و قابض و سپس شیرین و کمی تلخ میشود و بعلاوه بر زبان نمی چسبد و بزاق را قرمز رنگ نمیکند. کاشو در آب سرد محلول است. از کاشو ماده قرمز رنگی بنام قرمز کاشو میگیرند که در نقاشی و صنعت مورد استعمال دارد. همچنین در کاشو ماده ای اسیدی بنام اسید کاشو تانیک وجود دارد
فرانسوی کادچک چکیده چوب کاد نام ماده تانن داری است که از درخت کاد استخراج میشود و در پزشکی و صنعت و چرمسازی مورد استعمال دارد. این ماده که در دباغی از آن زیاد استفاده میکنند از چوب درخت کاد تهیه میشود بدین طریق که چوب درخت کاد را بصورت قطعاتی بریده با قدری آب در ظروف گلی میپزند تا حدی که مایع درون ظرف بنصف تقلیل یابد. بعد مایع درون ظرف را خارج کرده و تصفیه و تبخیر مینمایند تا بصورت عصاره در آید. عصاره حاصل را بر روی قطعات حصیر میگسترند و در معرض گرمای خورشید قرار میدهند تا خشک گردد. بهترین نوع کاشو در پگو (بیرمانی انگلیس) و بنگال تهیه میشود. رنگ قطعات کاشو که ببازار عرضه میشود قهوه یی مایل بسیاه است ولی اگر شکسته شوند درون آنها قرمز رنگ است. کاشو بدون ذوب شدن میسوزد و در هنگام سوختن شعله ای از آن ظاهر نمیگردد و پس از سوختن نیز خاکستر سفید رنگی بر جای میگذارد. کاشو بدون پوست ولی طعم آن ابتدا تند و قابض و سپس شیرین و کمی تلخ میشود و بعلاوه بر زبان نمی چسبد و بزاق را قرمز رنگ نمیکند. کاشو در آب سرد محلول است. از کاشو ماده قرمز رنگی بنام قرمز کاشو میگیرند که در نقاشی و صنعت مورد استعمال دارد. همچنین در کاشو ماده ای اسیدی بنام اسید کاشو تانیک وجود دارد