معنی جاشو
جاشو
کسی که در کشتی کار می کند
تصویر جاشو
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جاشو
جاشو
جاشو
کسی که در کشتی کار می کند
فرهنگ لغت هوشیار
جاشو
جاشو
کسی که در کشتی کار می کند، کارگر کشتی، ملاح
فرهنگ فارسی عمید
جاشو
جاشو
ملاح، ملوان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
باشو
باشو
چلپاسه
فرهنگ لغت هوشیار
باشو
باشو
در گویش خوزستان بچه ای که تقاضای ماندنش را از خداوند دارند
فرهنگ نامهای ایرانی
جادو
جادو
سحر
فرهنگ واژه فارسی سره
جاجو
جاجو
رختخواب، جاجو: (جاجل بچه هارا بیندازخ)
فرهنگ لغت هوشیار
جارو
جارو
آلتی که با آن خار خاشاک را از روی زمین بروبند
فرهنگ لغت هوشیار
جادو
جادو
شعبده، افسون، سحر
فرهنگ لغت هوشیار