معنی ناشو - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ناشو
ناشو
- ناشو
- ناشدنی، نشدنی، محال، غیرممکن، ناشور، ناشسته، شسته نشده، پارچۀ نخی چرک تاب مانند متقال
فرهنگ فارسی عمید
ناشو
- ناشو
- ناشونده. محال. ممتنع. (آنندراج) (انجمن آرا). آنکه وجود ندارد. محال. غیرممکن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نانو
- نانو
- گاهواره، گهواره، بانوج، آوازی که مادر هنگام گهواره جنباندن و خواباندن فرزند می خواند
فرهنگ فارسی عمید