- پیختنی
- در خور پیختن لایق پیختن
معنی پیختنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه که بتوان آنرا از ظرفی وارد ظرف دیگر کرد، آلت یا ظرفی که از فلزی در قالبی ریخته باشند
حالت و کیفیت پیخته
حالت و کیفیت پیلتن عظمت جثه زورمندی
پاشیدنی، افشاندنی، هر چیزی که بتوان آن را از ظرفی به ظرف دیگر ریخت
هر ظرف یا آلتی که آن را از چدن یا فلز دیگر در قالب ریخته باشند
هر ظرف یا آلتی که آن را از چدن یا فلز دیگر در قالب ریخته باشند
حالت و چگونگی پیخته
درخور طبخ سزاوار پختن، مطبوخ طبیخ مقابل حاضری
پیچیدنلف: چون چشمش بر حسن زید افتاد امان طلبیدروی ازو بگردانیدو ترک را بفرمود تا گردن او بزند و او را در چادری پیختند و بگورستان گرگان دفن کردند، توزیع کردن افشاندن: ز بالا پریشان درم ریختند ز مشک و ز عنبر همی پیختند. (شا. بخ 2440 8)
در هم پیچیدن، پیچیدن، برای مثال همه طومارها به هم درپیخت / داد تا پیک پیش خسرو ریخت (نظامی۴ - ۷۳۱)
قابل پختن، درخور طبخ، غذای پخته
لایق آویختن آنکه یا آنچه آویختن آن ناگزیر باشد
در خور آمیختن
قابل باختن لایق باختن
ریزش، در قالب قرار دادن فلز
در خور ساختن لایق ساختن، آنچه که بتوان آنرا ساخت، آنچه که ساختن وی ضروری است
در خور پرداختن قابل پرداختن انجام دادنی بجا آوردنی
جز فوقانی رخسار - میان رستنگاه مو وابروان، جبین
پیخستن با پای بپای کوفتن لگد مال کردن پی سپر کردن: کوفته را کوفتند سوخته را سوخت ورین تن پیخسته را بقهر بپیخست. (کسائی)، درمانده کردن عاجز ساختن: شادی و بقا بادت وزین بیش نگویم کاین قافیه تنگ مرا نیک بپیخست. (عسجدی)
حیرت سرگشتگی گیجی: هر که را در دل شک و پیچانی است در جهان او فلسفی پنهانی است. (مثنوی)
لایق پیوستن در خور اتصال آنکه پیوستن تواند
منسوب به پیکان، نوعی از لعل بر شکل و هیات پیکان: درون پرده گل غنچه بین که میسازد ز بهر دیده خصم تو لعل پیکانی. (حافظ قزوینی)، نوعی فیروزه، نوعی نوشا در بر شکل و هیات پیکان: گر سرمه کشد روزی بر چشم حسود او هر ذره آن گردد نوشا در پیکانی. (سیف اسفرنگی)، نوعی لاله، قسمی انگور
قرار دادی
قابل سوختن لایق سوختن
قابل سوختن، درخور سوختن
عمل پی کننده، کندن جای شفته
ویژگی نوعی لعل و فیروزه، به شکل پیکان
کارمندی که استخدام او با قرارداد باشد، قراردادی
ریزش، ریخته بودن، حالت و چگونگی هر چیز ریخته شده
جبین، جلوی سر بین ابرو و موی سر، بخت، اقبال
نوعی از لعل به شکل پیکان