پاشیدنی. و افشاندنی و افگندنی و هر چیز که قابل و سزاوار جریان و افشان باشد. (ناظم الاطباء). - دورریختنی، هر چیز بیکار و بیفایده. (ناظم الاطباء). ، نثار خواه گل باشد و یا زر. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از برهان). کنایه از نثار باشد. (انجمن آرا) : وز مژه در پای شه ارجمند ریختنی های گهر می فکند. امیرخسرو دهلوی (از انجمن آرا)