معنی پختنی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پختنی
پختنی
- پختنی
- درخور طبخ. سزاوار پختن، مطبوخ. طبیخ. مقابل حاضری، پختنی ساختن، اطباخ. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
پاتنی
- پاتنی
- آلتی چوبین و پنجه مانند که بدان خرمن باد دهند، سینی چوبی برای پاک کردن و افشاندن غله چچ پتنی
فرهنگ لغت هوشیار
پختگی
- پختگی
- پخته بودن، حالت و چگونگی هر چیز پخته شده، کنایه از آزمودگی، تجربه داشتن، باتجربه بودن
فرهنگ فارسی عمید
پوتنی
- پوتنی
- نام شهری در ایالت سوری از انگلستان در نه هزارگزی غربی لندن و آن مسقطالرأس مورّخ مشهور گیبون است
لغت نامه دهخدا