گریه. (رشیدی) (جهانگیری). گریستن. (رشیدی) (برهان) (جهانگیری). گریه نمودن. (برهان) : عرش و کرسی در آب شد پنهان بس که کردم ز فرقتت پرژک. قطران. ولی این بیت مجعول و مصنوع مینماید
گریه. (رشیدی) (جهانگیری). گریستن. (رشیدی) (برهان) (جهانگیری). گریه نمودن. (برهان) : عرش و کرسی در آب شد پنهان بس که کردم ز فرقتت پرژک. قطران. ولی این بیت مجعول و مصنوع مینماید
پره، پر کوچک، برگ کوچک، در علم زیست شناسی بال کوچک، تاج، افسر، سهیل، ستارۀ سهیل پرک هندی: در علم زیست شناسی گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانه واران. اصل آن از هندوستان است. نوعی از آن به شکل درخت، دانه هایش برای دفع کرم معده نافع است. یک یا دو گرم گرد آن را در آب مخلوط می کنند و در مدت سه یا چهار روز می خورند، بوتیه
پره، پَر کوچک، برگ کوچک، در علم زیست شناسی بال کوچک، تاج، افسر، سهیل، ستارۀ سهیل پرک هندی: در علم زیست شناسی گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانه واران. اصل آن از هندوستان است. نوعی از آن به شکل درخت، دانه هایش برای دفع کرم معده نافع است. یک یا دو گرم گرد آن را در آب مخلوط می کنند و در مدت سه یا چهار روز می خورند، بوتیه
چیستان. لغز. (برهان). القیه. آبده. معما. اغلوطه. کرمک. کروس. کردک. وبردک. چربک. نردک. بردک. برد. چرمک. لوتر. لوترا: ز پردکهای دورادور بسته که از فکرش دل داناست خسته. امیرخسرو. و در نسخۀ میرزا به معنی افسانه نیز گفته و به هر دو معنی در بای تازی آورده اما در لسان الشعراء و ادات الفضلاء بفتح بای تازی افسانه و بضم با چیستان گفته آمده است. (فرهنگ رشیدی)
چیستان. لُغز. (برهان). اُلقیه. آبدَه. مُعما. اُغلوطه. کِرمَک. کِروَس. کِردَک. وَبَردَک. چَربَک. نَردَک. بَردَک. بَرد. چَرمَک. لُوتَر. لُوترا: ز پردکهای دورادور بسته که از فکرش دل داناست خسته. امیرخسرو. و در نسخۀ میرزا به معنی افسانه نیز گفته و به هر دو معنی در بای تازی آورده اما در لسان الشعراء و ادات الفضلاء بفتح بای تازی افسانه و بضم با چیستان گفته آمده است. (فرهنگ رشیدی)
نیکلا کلود فابری دو. سکه شناس فرانسوی. مولد بوژانسیه (پروانس) به سال 1580 میلادی و وفات در 1637 میلادی از وی نسخ خطی شرقی و مسکوکات و نمونه های معدنی بسیار مانده است
نیکلا کلود فابری دو. سکه شناس فرانسوی. مولد بوژانسیه (پروانس) به سال 1580 میلادی و وفات در 1637 میلادی از وی نسخ خطی شرقی و مسکوکات و نمونه های معدنی بسیار مانده است
پروژکتور. آلت منعکس کننده ای که نور را از کانون الکتریکی با قوت و شدت بسیار به موضعی انتقال میدهد که گاهی آنرا در کشتی ها و جز آن برای روشن کردن راه بکار میبرند
پروژکتور. آلت منعکس کننده ای که نور را از کانون الکتریکی با قوت و شدت بسیار به موضعی انتقال میدهد که گاهی آنرا در کشتی ها و جز آن برای روشن کردن راه بکار میبرند
پر کوچک پر کوچک پر خرد، کاهوی خرد که بوجین از مزرعه بیرون کنند، برگ های خردگل که مجموعا گل را تشکیل میدهند، پرده میان اجزای درونی یک گردو، پره قفل فراشه، چیزی چون تاج جقه. یا پرک هندی. ستاره سهیل
پر کوچک پر کوچک پر خرد، کاهوی خرد که بوجین از مزرعه بیرون کنند، برگ های خردگل که مجموعا گل را تشکیل میدهند، پرده میان اجزای درونی یک گردو، پره قفل فراشه، چیزی چون تاج جقه. یا پرک هندی. ستاره سهیل
دستگاهی که برای ایجاد روشنایی بسیار در هوا و روی زمین بکار رود. در عکاسی و فیلمبرداری نیز از آن استفاده کنند و بوسیله آن تصاویر اشیا بزرگتر از آنچه هست روی صفحه (دیوار یا پرده) روشن و نمایان گردد نور افکن پرتو افکن شعاع افکن
دستگاهی که برای ایجاد روشنایی بسیار در هوا و روی زمین بکار رود. در عکاسی و فیلمبرداری نیز از آن استفاده کنند و بوسیله آن تصاویر اشیا بزرگتر از آنچه هست روی صفحه (دیوار یا پرده) روشن و نمایان گردد نور افکن پرتو افکن شعاع افکن
پلک به هم زدن، پلک، پرز و کرک، بوی ماهی گندیده و متعفن، چرب و کثیف، طعم گوشت.، دو روز گذشته، لبه، کناره، فالگیر، گوشواره و لاله ی گوش، تار و الیاف، سرشت، تخته ی نازک، ورقه نازک و کم ضخامت چوب، تکه، جهش کوتاه، حرکات ویژه ی باله های ماهی جهت شنا
پلک به هم زدن، پلک، پرز و کرک، بوی ماهی گندیده و متعفن، چرب و کثیف، طعم گوشت.، دو روز گذشته، لبه، کناره، فالگیر، گوشواره و لاله ی گوش، تار و الیاف، سرشت، تخته ی نازک، ورقه نازک و کم ضخامت چوب، تکه، جهش کوتاه، حرکات ویژه ی باله های ماهی جهت شنا