جدول جو
جدول جو

معنی پروک

پروک
پلک زدن، به آوردن چیزی هم چون پلک چشم، محل اتصال مژه به.، مچاله، جمع شده، کز کرده، افسرده دل
فرهنگ گویش مازندرانی