چیستان. لغز. (برهان). القیه. آبده. معما. اغلوطه. کرمک. کروس. کردک. وبردک. چربک. نردک. بردک. برد. چرمک. لوتر. لوترا: ز پردکهای دورادور بسته که از فکرش دل داناست خسته. امیرخسرو. و در نسخۀ میرزا به معنی افسانه نیز گفته و به هر دو معنی در بای تازی آورده اما در لسان الشعراء و ادات الفضلاء بفتح بای تازی افسانه و بضم با چیستان گفته آمده است. (فرهنگ رشیدی)