جدول جو
جدول جو

معنی پردک

پردک
(پَ دَ)
چیستان. لغز. (برهان). القیه. آبده. معما. اغلوطه. کرمک. کروس. کردک. وبردک. چربک. نردک. بردک. برد. چرمک. لوتر. لوترا:
ز پردکهای دورادور بسته
که از فکرش دل داناست خسته.
امیرخسرو.
و در نسخۀ میرزا به معنی افسانه نیز گفته و به هر دو معنی در بای تازی آورده اما در لسان الشعراء و ادات الفضلاء بفتح بای تازی افسانه و بضم با چیستان گفته آمده است. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا