معنی پرژک پرژک (پَ ژَ) گریه. (رشیدی) (جهانگیری). گریستن. (رشیدی) (برهان) (جهانگیری). گریه نمودن. (برهان) : عرش و کرسی در آب شد پنهان بس که کردم ز فرقتت پرژک. قطران. ولی این بیت مجعول و مصنوع مینماید لغت نامه دهخدا