- پخشیده
- پهن شده کوفته شده پراکنده
معنی پخشیده - جستجوی لغت در جدول جو
- پخشیده ((پَ دِ))
- پهن شده، کوفته شده
- پخشیده
- کوفته شده، پهن شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوفته شدن پهن گردیدن، پراکنیدن ترشح کردن رش رشاش
پهن شده کوفته شده پراکنده
پژمرده، ترنجیده
پهن و کوفته شده پخش و برابر با زمین شده پخچوده
عطا شده، مبذول، موهوب
اسم پاشیدن، پراگنده متفرق بر افشانده منثور، ریخته ریخته شده فرو ریخته
تابیده شده پرتو انداخته روشن گشته
جامه ببر کرده ملبس شده، مستورمحجوب، پنهاننهفته، مخفیانه بطور خفا، پوشانیدننهان کرده، مشکل مبهم، خلعت، دام صیاد، دخترزنپردگی مستوره، مسقفظسمانه دار. -11 آهسته یواش. یا پوشیده بودن، -1 جامه در برداشتن، مستور بود مقابل برهنه بودن، آشکارا نبودن مخفی بودن
لغزیده فرو خیزنده
داده، عطاشده، عفوشده
ریخته شده، پراکنده شده
پخش شدن، پهن شدن، کوفته شدن
نهفته، پنهان، برای مثال درد دل پوشیده بهتر تا جگر پرخون شود / به که با دشمن نمایی حال زار خویش را (سعدی۲ - ۳۱۲) ، درپرده، دربر شده
پوشیده داشتن: پنهان داشتن، پنهان کردن، نهفتن
پوشیده داشتن: پنهان داشتن، پنهان کردن، نهفتن
لغزیده، آنکه سر خورده، آنکه لیز خورده، خطاکار، خلافکار
لغزیده، لیزخورده
کوفته شده، پهن شده
Spattered, Splashy, Splattered
Matted
запутанный
брызгающийся , брызгающий , забрызганный
verfilzt
bespritzt, spritzend
заплутаний
розбризканий , бризкаючий , забризканий
splątany
spryskany, pryskający, obryzgany