معنی پاشیده
پاشیده
spryskany, pryskający, obryzgany
تصویر پاشیده
دیکشنری فارسی به لهستانی
⚡ جستجوی واژه " پاشیده " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...