- مهذب
- پاکیزه شده از عیب و نقص، خوش اخلاق، پاکیزه خوی
معنی مهذب - جستجوی لغت در جدول جو
- مهذب
- پاک کننده از عیوب
- مهذب ((مُ هَ ذَّ))
- پاکیزه شده از عیب و نقص
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رنجیده
آیین، کیش
پاکیزه شدن، آراسته شدن
پاکیزه شدن از عیب و نقص
تکذیب کننده، انکار کننده
زراندود، طلاکاری شده، زرکوبی شده
در رنج و عذاب، عذاب شده، شکنجه شده
مهب ها، جاهای وزیدن باد، جهات وزش باد، جمع واژۀ مهب
راه، روش، طریقه، کیش زر اندود کننده طلا کاری و تذهیب شده
در شکنجه کشیده شده، عذاب شده
دروغگو یا بنده کسی را، بدروغ برانگیزاننده
فرارگاه، محل فرار، جای گریز
جای ترس و سهمگین و ترسناک
سهمگین، ترسناک، سهمناک
سهمناک، ترسناک
راه و روش، طریقه، هر یک از فرقه ها و گرایشات دینی با مجموعه ای از آیین ها و آموزه ها
گریزگاه، جای فرار
جای وزیدن باد، جهت وزش باد
محل وزیدن باد، جستن گاه باد، وزشگاه
جمع مهذب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)