معنی تهذب - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تهذب
تهذب
- تهذب
- پاکیزه شدن. آراسته شدن. پیراسته شدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد) ، پاکیزه خوی بودن مرد. (از اقرب الموارد). رجوع به تهذیب شود
لغت نامه دهخدا
تهذیب
- تهذیب
- پاکیدن پالیدن، درستیدن درست گشتن، تیزی دررفتار درگفتار پاک کردن پیراستن پیرایش، درست کردن، تیز رفتن شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تهذیب
- تهذیب
- پاکیزه کردن، خالص کردن، اصلاح کردن شعر یا نثر از عیب و نقص، پاکیزه کردن اخلاق
فرهنگ فارسی عمید