جدول جو
جدول جو

معنی مهاب

مهاب
مهب ها، جاهای وزیدن باد، جهات وزش باد، جمع واژۀ مهب
تصویری از مهاب
تصویر مهاب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مهاب

مهاب

مهاب
مرد سهمگین و محترم. (ناظم الاطباء) : و من حمل معه قطعه من جلد جبهته (من جلد جبهه الاسد) کان محبوباً عند الناس مهاباً معظماً. (ابن البیطار)، هرچیز هولناک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مهاب

مهاب
جَمعِ واژۀ مَهَب ّ. (منتهی الارب). وزیدن گاه ها: دانست که سیلابی عظیم است مگر از مهاب ریاح دولت نسیمی از عنایت حضرت عزت و جلالت بدمد. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مَهَب ّ شود
لغت نامه دهخدا

مهاب

مهاب
مکان مهاب، جای ترس و سهمگین. (منتهی الارب). جای ترسناک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مهراب

مهراب
دوستدار آب، نام پادشاه کابل از نوادگان ضحاک در زمان حکومت سام نریمان و پدر رودابه مادر رستم پهلوان شاهنامه
مهراب
فرهنگ نامهای ایرانی