- مستعذبه
- مونث مستعذب مونث مستعذب
معنی مستعذبه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مستعرب و تازی زده، تازی نما، بیابانی شونده مونث مستعرب: یاجماع ایمه این علم احداث مستعربه و متاخران شعرا جزآنچ صحیح اللفظ ظاهر الجواز باشد تقیل ایشان نشایدکرد... . یا عرب مستعربه. عرب غیر خالص مقابل عرب عاریه
مستعرب، آنکه از اعراب تقلید می کند، عجم داخل شده در میان اعراب
گوارا، مطبوع و خوشایند
متعذبه در فارسی مونث متعذب خوردنی خوشگوار، نوشیدنی خوشگوار، کیفر، کیفر دهنده
گوارا، خوشایند گوارا جوی، گوارا خواه گوارا و شیرین یافته گوارا شده، مطبوع خوشایند: و از قصاید و مقطعات درست ترکیب... از دواوین مشهورمعروف واشعارمستعذب مستحسن درفنون مختلف و انواع متفرق طرفی تمام یاد گیرد... . آب شیرین و گوارا یابنده (خواهنده نوشاننده)، جمع مستعذبین
سرزمین یا کشوری که دولت بیگانه ای آن را تصرف کرده باشد
مونث مستغرب موث مستغرب
مستعمله در فارسی مونث مستعمل و ساخته کار دست مونث مستعمل مستعملات
استعمار شده
مستعلیه در فارسی مونث مستعلی و کامی وات کامی
جمع مستعذب در حالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده را نکنند)
موجب، سبب، دنباله رو، پیرو
آنکه آگاهی می دهد، آگاه کننده، طالب آگاهی
کسی که از اعراب تقلید می کند، عجم داخل شده در میان اعراب
مستحبه در فارسی مونث مستحب روا چنب، خواستنی دلخواه مونث مستحب جمع مستحبات
لغزشجوی، ور تنیتار (عوض گیرنده)، شکوخه خواهنده (شکوخ لغزش) لغزش جوینده، عوض گیرنده، جمع مستعقبین
گشن خواهنده، دشنامگوی، سخن زشت آورنده عجمی که داخل عرب شود، عجمی که تقلیدعرب کند عرب نما، سخن زشت عربی آورنده، جمع مستعربین
مستعده در فارسی مونث مستعد آتاو اروند آماده مونث مستعد
خوابگزاریده
عبادتگاه، به بندگی گرفته شده
باز کاونده دخشک یاب (دخشک خبر)، بیدار هوشیار جوینده خبر طالب آگاهی، بیدار هوشیار، جمع مستنبهین
مونث مستلذ، جمع مستلذات
خوشگوار