معنی مستنبه - فرهنگ فارسی معین
معنی مستنبه
مستنبه((مُ تَ بِ))
جوینده خبر، طالب آگاهی، بیدار، هوشیار
تصویر مستنبه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مستنبه
مستنبه
مستنبه
باز کاونده دخشک یاب (دخشک خبر)، بیدار هوشیار جوینده خبر طالب آگاهی، بیدار هوشیار، جمع مستنبهین
فرهنگ لغت هوشیار
مستنبه
مستنبه
آنکه از خواب بیدار شده باشد. (از اقرب الموارد). آگاه. بیدار. هشیار: نوم عالم از عبادت به بود آنچنان علمی که مستنبه بود. مولوی (مثنوی). و رجوع به استنباه شود
لغت نامه دهخدا
استنبه
استنبه
زشت کریه درشت و ناتراشیده، صورتی بغایت کریه منظر، کابوس بختک، دیو، دلیر صاحب قوت
فرهنگ لغت هوشیار
مستحبه
مستحبه
مستحبه در فارسی مونث مستحب روا چنب، خواستنی دلخواه مونث مستحب جمع مستحبات
فرهنگ لغت هوشیار
مستنقه
مستنقه
پرسنده، دریابنده فهمنده دریابنده 0، جستجو کننده تفحص کننده - 30 پرسنده سوال کننده
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.