معنی مستعمره مستعمره سرزمین یا کشوری که دولت بیگانه ای آن را تصرف کرده باشد تصویر مستعمره فرهنگ فارسی عمید
مستعمره مستعمره سرزمین یا کشوری که حکومتش زیر نظر یک کشور قوی تر بیگانه باشد، جمع مستعمرات فرهنگ فارسی معین
مستعبره مستعبره تأنیث مستعبر. زن که بهرۀ خود از شوی نگیرد. (منتهی الارب). رجوع به استعبار و مستعبر شود لغت نامه دهخدا
مستعمر مستعمر نعت فاعلی از استعمار. آبادانی خواه. آنکه از کسی آباد کردن جایی را بخواهد. (اقرب الموارد) ، استعمارکننده. رجوع به استعمار شود لغت نامه دهخدا