نعت فاعلی از استعراب. فحش گوینده و سخن زشت آورنده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ماده گاو گشن خواهنده. (منتهی الارب) ، داخل شونده بین عرب. (اقرب الموارد). کسی که شبیه به تازیان شود. (ناظم الاطباء). متعرب. و رجوع به استعراب و مستعربه شود: یکی را پرسیدند از مستعربان که ماتقول فی الأمارد؟ (گلستان)
خندنده گزافخند، خور بر شناس (خور بر مغرب) باور نکردنی دور از باور غریب شمرده شگفت دانسته: و از آن تاریخ علوم مستطرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکماء اروپا اساس آنها را. . بر پا ساخته بودند. . انتشار همی گرفت. کسی که بزبانها و آداب و عادات غربیان (اروپاییان و آمریکاییان) آگاه است مقابل مستشرق، جمع مستغربین