نعت فاعلی از مسامته. مقابل و موازی چیزی قرار گیرنده. روبرو و مقابل شونده. رجوع به مسامته شود: هر گه خورشید مسامت جایگاهی شود و یا قریب مسامت و بدان جایگاه آب بود.. بخار شود... و هرگاه که خورشید از مسامت آن جایگاه دور شود... هوای اوسرد شود.... (رسالۀ کائنات جو ابوحاتم اسفزاری)
نعت فاعلی از مسامته. مقابل و موازی چیزی قرار گیرنده. روبرو و مقابل شونده. رجوع به مسامته شود: هر گه خورشید مسامت جایگاهی شود و یا قریب مسامت و بدان جایگاه آب بود.. بخار شود... و هرگاه که خورشید از مسامت آن جایگاه دور شود... هوای اوسرد شود.... (رسالۀ کائنات جو ابوحاتم اسفزاری)
مقابل و موازی و برابر چیزی قرار گرفتن. (اقرب الموارد). برابری و محاذات. - برهان مسامته، در اصطلاح منطق، یکی از براهینی است که به منظور اثبات تناهی ابعاد اقامه شده است. رجوع به برهان در ردیف خود شود
مقابل و موازی و برابر چیزی قرار گرفتن. (اقرب الموارد). برابری و محاذات. - برهان مسامته، در اصطلاح منطق، یکی از براهینی است که به منظور اثبات تناهی ابعاد اقامه شده است. رجوع به برهان در ردیف خود شود
مسامتت در فارسی رودر رویی مقابله کردن، یا برهان مسامته. یکی از براهینی است که بمنظور اثبات تناهی ابعاد اقامه شده است. ماحصل برهان آنکه دو خط متوازی هرگاه بنحوی از انحاء مسامت یکدیگر گردند در اولین نقطه مسامته زاویه ای حادث میکنند و ناچار اولین نقطه ای در مسامته بایستی وجود داشته باشد، بعد از این مقدمه گوییم که خطی از مرکز کره بطور متناهی و مستقیم (بالفرض) خارج میکنیم و خط دیگری بطور بی نهایت از خارج کره محاذی با آن رسم مینماییم وبعد کره را حرکت میدهیم بنحوی که خط مخرج از مرکز کره با خط خارج یعنی خطی که از خارج کره رسم شده است مسامت (هم سمت) شوند ناچار حصول مسامته در اولین نقطه خط متناهی یا غیر متناهی است و بافرض اینکه خط خارج از کره غیرمتناهی است هر نقطه از آن که اولین نقطه مسامته فرض شود مافوق آن نقطه دیگری است بطور بی نهایت و در نتیجه لازم میاید که اولین نقطه هم سمت یعنی مسامت نباشد و بالنتیجه مسامته حاصل نگردد و این امر خلاف فرض و واقع است زیرا بالوجدان میدانیم که موازات قطع شده و مسامته حاصل شده است
مسامتت در فارسی رودر رویی مقابله کردن، یا برهان مسامته. یکی از براهینی است که بمنظور اثبات تناهی ابعاد اقامه شده است. ماحصل برهان آنکه دو خط متوازی هرگاه بنحوی از انحاء مسامت یکدیگر گردند در اولین نقطه مسامته زاویه ای حادث میکنند و ناچار اولین نقطه ای در مسامته بایستی وجود داشته باشد، بعد از این مقدمه گوییم که خطی از مرکز کره بطور متناهی و مستقیم (بالفرض) خارج میکنیم و خط دیگری بطور بی نهایت از خارج کره محاذی با آن رسم مینماییم وبعد کره را حرکت میدهیم بنحوی که خط مخرج از مرکز کره با خط خارج یعنی خطی که از خارج کره رسم شده است مسامت (هم سمت) شوند ناچار حصول مسامته در اولین نقطه خط متناهی یا غیر متناهی است و بافرض اینکه خط خارج از کره غیرمتناهی است هر نقطه از آن که اولین نقطه مسامته فرض شود مافوق آن نقطه دیگری است بطور بی نهایت و در نتیجه لازم میاید که اولین نقطه هم سمت یعنی مسامت نباشد و بالنتیجه مسامته حاصل نگردد و این امر خلاف فرض و واقع است زیرا بالوجدان میدانیم که موازات قطع شده و مسامته حاصل شده است