جدول جو
جدول جو

معنی مسامت

مسامت((مَ مَ))
چوب پهن و کلفتی که در زیر هر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج
تصویری از مسامت
تصویر مسامت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مسامت

مسامت

مسامت
چوب پهن و کلفتی که در زیر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. مقابل شونده روبرو شونده
فرهنگ لغت هوشیار

مسامت

مسامت
نعت فاعلی از مسامته. مقابل و موازی چیزی قرار گیرنده. روبرو و مقابل شونده. رجوع به مسامته شود: هر گه خورشید مسامت جایگاهی شود و یا قریب مسامت و بدان جایگاه آب بود.. بخار شود... و هرگاه که خورشید از مسامت آن جایگاه دور شود... هوای اوسرد شود.... (رسالۀ کائنات جو ابوحاتم اسفزاری)
لغت نامه دهخدا

مسامت

مسامت
مسامه. چوبی پهن و کلفت که در زیر قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. رجوع به مسامه شود
لغت نامه دهخدا

جسامت

جسامت
تناوری تنومندی، تنومند شدن تناور گردیدن، تنومندی، تناوری
جسامت
فرهنگ لغت هوشیار