معنی جسامت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با جسامت
جسامت
- جسامت
- تناوری تنومندی، تنومند شدن تناور گردیدن، تنومندی، تناوری
فرهنگ لغت هوشیار
مسامت
- مسامت
- چوب پهن و کلفتی که در زیر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. مقابل شونده روبرو شونده
فرهنگ لغت هوشیار