- مخترق
- مکان حرکت، معبر، راه
معنی مخترق - جستجوی لغت در جدول جو
- مخترق
- باد گذر گذرگاه باد گذرنده، باد گذرنده، رونده، بر بافنده دروغ دروغباف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوآور
پدید آمده، ایجاد شده
جدا شونده، پراکنده، جدا
آنکه به بردگی گرفته شده
خفه شونده، در پزشکی آنکه دچار اختناق شده
کسی که چیزی را ابداع و ایجاد کند، اختراع کننده
سوخته شده، آتش گرفته
از بیخ بر کننده، برنده
اختراع کننده و کار نو بیرون آرنده
خبه شونده، جای تنگ کسی که گلویش فشرده شود خفه شونده
به آفرید دروغ بافنده
دزدیده دزدیده شده دزد گوش گرفتار شده برده گشته
پراکنده، جدا گرنده جدا شونده، جدا پراکنده
مخرق ها، پاره کننده ها، شکافنده ها، بسیار دروغ گوها، جمع واژۀ مخرق
ویژگی ستاره ای که دچار احتراق شده، آتش گرفته، سوزان، شدید، سخت
Inventor
inventor
Erfinder
wynalazca
изобретатель
винахідник
uitvinder
inventor
inventeur
inventore
आविष्कारक
আবিষ্কারক
penemu