جدول جو
جدول جو

معنی مخارق

مخارق
مخرق ها، پاره کننده ها، شکافنده ها، بسیار دروغ گوها، جمع واژۀ مخرق
تصویری از مخارق
تصویر مخارق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مخارق

مخارق

مخارق
ابوالمهنابن یحیی الجزار که در زمان خود یکی از نامدارترین سرودگویان دربار هارون الرشید بود و بعد از آن به خدمت مأمون درآمد. وی در سال 231 هجری قمری فوت کرد و در سرمن رأی مدفون شد. (از اعلام زرکلی ج 8 ص 68). و رجوع به عقدالفرید ج 7 ص 33 و 39 و البیان و التبیین ج 2 ص 123 شود
لغت نامه دهخدا

مخارق

مخارق
جَمعِ واژۀ مَخْرَق. منافذ معتاد در بدن. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). سوراخها. شکافها: چنان ساخته بود مخارق گلوی او که چون بادی در زیر او دمیدندی... (ابوالفتوح). چنانکه آواز و مزمار به اختلاف مخارق مختلف می شود. (ابوالفتوح)
در شاهد زیر ظاهراً جمع مَخْرَقَه آمده است: ایشان این عشوه بخریدند و به زخارف اقوال و مخارق افعال او مغرور گشتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 217). و رجوع به مخرقه و مخاریق شود
لغت نامه دهخدا

مخارم

مخارم
مخرم ها، برآمدگی های کوه، دماغه کوه ها، جمعِ واژۀ مخرم
مخارم
فرهنگ فارسی عمید

مخارج

مخارج
مخرج ها، جای خارج شدن ها، محل خروج ها، جمعِ واژۀ مخرج
خرجها، هزینه ها، جمعِ واژۀ خرج
مخارج
فرهنگ فارسی عمید

مخترق

مخترق
باد گذر گذرگاه باد گذرنده، باد گذرنده، رونده، بر بافنده دروغ دروغباف
فرهنگ لغت هوشیار