جدول جو
جدول جو

معنی متجعد - جستجوی لغت در جدول جو

متجعد
مرغول موی پیچان
تصویری از متجعد
تصویر متجعد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متجلد
تصویر متجلد
چابک، دلیر، بی باک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متجدد
تصویر متجدد
کسی که آداب ورسوم تازه را کسب کرده باشد، پیرو شیوه های نوین زندگی، نوگرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متجهد
تصویر متجهد
آنکه شبها تا هنگام سحر بعبادت خدا پردازد شب زنده دار جمع متجهدین
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی گندی لشکری سپاهی در زمره لشکریان در آینده، جمع متجندین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجلد
تصویر متجلد
چابک نما بتکلف چابکی نماینده جمع متجلدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجسد
تصویر متجسد
تنا ور جسد گیرنده، تناور جمع متجسدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجرد
تصویر متجرد
برهنه گردیده پاز لوت برهنه گردنده، مجرد شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجدد
تصویر متجدد
نو و تجدید شده و تازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجند
تصویر متجند
((مُ تَ جَ نِّ))
در زمره لشکریان در آینده، لشکری، جمع متجندین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متجلد
تصویر متجلد
((مُ تَ جَ لِّ))
به تکلف چابکی نماینده، جمع متجلدین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متجرد
تصویر متجرد
((مُ تَ جِّ))
برهنه گردنده، مجرد شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متجدد
تصویر متجدد
((مُ تَ جَ دِّ))
نوخواه، کسی که آداب و رسوم جدید را می پذیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متجسد
تصویر متجسد
دارای جسمیت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متجرد
تصویر متجرد
کنایه از خالی از تعلقات مادی و دنیوی
برهنه، لخت، عریان، پتی، لاج، تهک، عور، عاری، معرّیٰ، رت، غوشت، ورت، اوروت، لچ، لوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجعد
تصویر تجعد
پیچیده شدن موی سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجعد
تصویر تجعد
پیچ پیچ شدن موی سر، پیچیده شدن موی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجعد
تصویر مجعد
موی پیچیده، سطبر و بسته، مرغول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجعد
تصویر تجعد
((تَ جَ عُّ))
پیچ و تاب پیدا کردن مو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجعد
تصویر مجعد
((مُ جَ عَّ))
موی پیچ و تاب دار، موی ناصاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجعد
تصویر مجعد
ویژگی موی پیچیده
فرهنگ فارسی عمید