- متجعد
- مرغول موی پیچان
معنی متجعد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چابک، دلیر، بی باک
کسی که آداب ورسوم تازه را کسب کرده باشد، پیرو شیوه های نوین زندگی، نوگرا
آنکه شبها تا هنگام سحر بعبادت خدا پردازد شب زنده دار جمع متجهدین
از ریشه پارسی گندی لشکری سپاهی در زمره لشکریان در آینده، جمع متجندین
چابک نما بتکلف چابکی نماینده جمع متجلدین
تنا ور جسد گیرنده، تناور جمع متجسدین
برهنه گردیده پاز لوت برهنه گردنده، مجرد شونده
نو و تجدید شده و تازه
دارای جسمیت شده
کنایه از خالی از تعلقات مادی و دنیوی
برهنه، لخت، عریان، پتی، لاج، تهک، عور، عاری، معرّیٰ، رت، غوشت، ورت، اوروت، لچ، لوت
برهنه، لخت، عریان، پتی، لاج، تهک، عور، عاری، معرّیٰ، رت، غوشت، ورت، اوروت، لچ، لوت
پیچیده شدن موی سر
پیچ پیچ شدن موی سر، پیچیده شدن موی
موی پیچیده، سطبر و بسته، مرغول
ویژگی موی پیچیده